عشق است و زندگی
غم دوری از چشات منو آخر می کشه
به خودم میگم میای بی خودی دلم خوشه
بی خودی فکر میکنم یه روز از راه می رسی
دورباره می بینمت توی اوج بی کسی
بی خودی منتظرت لب جاده می شینم
بی خودی هر ثانیه تورو از دور می بینم
بی خودی دلم خوشه به دوباره دیدنت
ساعتو کوک می کنم لحظه ی رسیدنت
بی خودی حروم میشن لحظه هام به پای تو
تو که دوستم نداری از خیال من برو
غم دوری از چشات دلمو می لرزونه
بی ستاره شدمو هیچکسی نمی دونه
بی ستاره شدمو هیچکسی نمی دونه
هیچکسی نمی دونه
بی خودی حروم میشن لحظه هام به پای تو
تو که دوستم نداری از خیال من برو
غم دوری از چشات دلمو می لرزونه
بی ستاره شدمو هیچکسی نمی دونه
نوشته شده در سه شنبه 89/8/4ساعت
9:49 عصر توسط روشا نظرات ( ) |
قالب جدید وبلاگ پیچک دات نت |